تعزیه بهانه ای برای گریستن
این چه رویه نامبارکی است که در عرصه فرهنگ و دانش ، فقط زنده یادها احترام می بینند و تجلیل می شوند! رسمی طاقت زدا که ره آوردی جز غربت اندیشه و دانش در پی ندارد. ای کاش دست کم، حرمت و احترام زنده یادها نیز قاعده ای بی استثناء بود. زنده یاد دکتر عنایت الله شهیدی (استاد فلسفه اسلامی و پژوهشگر برجسته تعزیه) را می توان از مصادیق همین غربت فرهنگی به شمار آورد. او از جمله پژوهشگران پرکاری بود که بسیار متواضع و فروتن بود. به گفته یکی از دوستان شفیق، او علاوه بر درجه دکتری در رشته فلسفه، دارای درجه فوق دکتری در رشته تواضع و خاکساری بود. استاد شهیدی در 18 مرداد 1382خورشیدی بر اثر ابتلاء به بیماری سرطان مغز در گوشه بیمارستانی واقع در شهر دود آلود تهران – در اوج تنهایی و رنج- زیست این دنیایی را رها کرده و به عالم دیگر شتافت. فقط در دو نشریه کثیرالانتشار آن هم در صفحه ترحیم، آگهی درگذشت او درج شد! اما دریغ از یک تجلیل متناسب از خدمات و تلاش های ماندگارش در عرصه فرهنگ و هنر ایران زمین. نگارنده این سطور در حدود یک سال با استاد شهیدی مراوده تلفنی و مکتوب داشت. پس از چاپ نخستین پژوهش روشمند و علمی استاد درباره تعزیه، تنی چند از اعضای جوان انجمن پژوهشی حکمت (نخستین تشکل مردم نهاد در شهرستان ساوجبلاغ) طرح مکتوب برگزاری همایش نکوداشتی را با هدف پاسداشت تلاش های فرهنگی استاد تدوین کردند. همایشی کم خرج و ساده که در سادگی و صفا شباهت فراوانی با شخصیت دکتر شهیدی داشت. برای انتخاب عنوان همایش، آقای اسماعیل آل احمد یکی از دوستان عضو انجمن تفالی به دیوان جناب حافظ زد:
جز فلاطون خم نشین شراب سر حکمت به ما که گوید باز
عنوان «سر حکمت» هم چه تناسب موزونی با خلوص، نجابت و دانش استاد داشت. در نخستین مرحله از فعالیت اجرایی همایش، طرح مکتوب نکوداشت به وسیله پست راهی پایتخت شد. در 18آبان1381پاسخی محبت آمیز رسید که همچنان مملو از فروتنی دل انگیز استاد بود:« تحسین و آفرین از این همه شور و عشق و علاقه ای که به دانش و فرهنگ و حق شناسی از دانشوران و پژوهشگران جامعه خود ابراز می فرمایید». با عبارت « العذر عند کرام الناس مقبول» نامه به پایان رسیده بود. دگر بار مغلوب افتادگی و صفای باطن استاد شدیم. هم اکنون از آن مکاتبه، پنج سال می گذرد و او در میان ما نیست و ناچار به جای آن همایش نکوداشت بر گزار نشده، باید مرثیه ای برای او بسراییم . چه خوب است که محفل تعزیه ای بر پا کنیم ، چون استاد شهیدی تنها فیلسوفی بود که اگر تعزیه نبود، اصلا" نمی توانست گریه کند... در این نوشتار کوتاه به جهت تجلیل از فعالیت های محققانه استاد، گوشه ای از زوایای شخصیت علمی اش ، همراه با خاطراتی از زبان خودش را به نظاره می نشینیم. روانش شاد.
1- در سال 1304خورشیدی در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ در میان جذبه های پرشکوه شعر و شور و عشق شبیه خوانان صادق آن روستا و در خاندان علمی آ ل شهید ثالث (از فقیهان نام آشنای قرن سیزدهم هجری قمری) زاده شد: « برای ما که بچه بودیم، تعزیه همه چیزمان بود. یادم می آید یکی از سالها، دهه اول محرم با عید نوروز مصادف شد. عید نوروز با آن همه شادی و مراسم خاص، اهمیت زیادی برای ما داشت و حتی روزها را می شمردیم تا کی عید نوروز برسد. اما ما در آن سال و در ایام محرم با وجود تعزیه، شیرینی خوردن و عیدی گرفتن را به دست فراموشی سپرده و به دیدن تعزیه ها می رفتیم . حتی در یک مراسم روضه خوانی من ناهار را رها کردم و رفتم به دیدن تعزیه».
2- پس از دریافت کارشناسی و کارشناسی ارشد حقوق قضایی و علوم اجتماعی موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه و کلام اسلامی شد. مدتی استاد فلسفه دانشگاه تهران بود. اما از دهه چهل وارد پژوهش های تعزیه و نمایش های مذهبی شد: « قبل از انقلاب در شیراز همایشی درباره تعزیه برگزار شد که عده زیادی از فرهنگ شناسان ایرانی و غیر ایرانی در آن حاضر شدند و به ارائه مقاله و سخنرانی پرداختند . بنده نیز گر چه اهل نمایش نبودم اما اطلاعات و مشاهدات گسترده درباره تعزیه داشتم. در همان همایش علاوه بر آقای چلکوفسکی (از تعزیه شناسان بر جسته غرب) دوستانی چون دکتر جلال ستاری و دیگران پیشنهاد کردند که این مواردی که در سینه و خاطرتان ثبت شده، اگر از بین برود حیف است. در حالی که نوشته ها و مطالب درباره فلان مسئله فلسفی بسیار است و هر زمان می توان به سراغ آنها رفت».
3 - طرح تفصیلی و جامع پژوهش تعزیه خوانی در ایران با در نظر گرفتن همه موضوع ها و مباحث مربوط به تعزیه و تعزیه خوانی و ارزش و اعتبار اجتماعی و فرهنگی و پایگاه های هنری این نمایش آیینی در تاریخ هنرهای نمایش سنتی ایران ، مطالبی بودند که در کتاب« پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی » پس از 12 سال تلاش جدی و عالمانه به وسیله استاد شهیدی تألیف شد و در سال 1379 به عنوان پژوهش برگزیده فرهنگی سال انتخاب شد. این کتاب ارزشمند در سال 1380 با همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران در820 صفحه به چاپ رسید. علاوه بر این کتاب مقالاتی از استاد در نشریه های مختلف به ویژه فصلنامه « پژوهش تئاتر» و فصلنامه « هنر» به چاپ رسیده است. چند مقاله او نیز به وسیله پیتر چلکوفسکی (ایران شناس برجسته و استاد فلسفه شرق در دانشگاه های آمریکا) به انگلیسی برگردانده شد که سپس به فارسی ترجمه گردید.گویا قرار است آخرین کار پژوهشی مرحوم شهیدی یعنی « مقایسه تمام نسخه های عروسی قاسم» در آینده ای نزدیک به دست چاپ سپرده شود و این یعنی تولد نوشته پس از مرگ مؤلف .
منابع---------------------------------------------------------------------
عنایت الله شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی با همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1380/ «12سال تلاش جدی و عالمانه» ، کتاب هفته، ش 48 ، 25 اسفند1380/ « معرفی پژوهش ها و پژوهشگران فرهنگی برگزیده سال (دوره پنجم)1379» ، روزنامه اطلاعات، ش 22114، 3بهمن 1379/ « تعزیه، عشق ، رنج وکار»، روزنامه همشهری ( ویژه نامه روز هفتم) ، ش982 ، 10خرداد 1375 / پاسخ مرحوم دکتر شهیدی به نامه حسین عسکری (دبیر انجمن حکمت ساوجبلاغ) ، 18آبان 1381.